از آخرین باری که دست به تایپ شدم واسه وبلاگنویسی، سه سالی میگذره .......
از اون موقع تا الان خیلی چیزا تغییر کرده، مثلا واسه آپلود عکس هامون باید تو گوگل سرچ کنیم تا بتونیم یه آپلودسنتر پیدا کنیم، اگه فیلتر نباشه البته ! اونایی هم که بودن الان داون شدن....خدا پدرمادر پیکوفایل رو بیامرزه که دست تنها نذاشت مارو
بگذریم، ما که قرار و به فرار ترجیح دادیم .... دیگه باید با این چیزاش بسازیم ....
هرچی باشه اینجارو واسه همین چیزاش دوست داریم ..... میدونم! گنگ حرف میزنم، آخه اینجا سه نفریم، من و من و خدا ..... سه تامون هم میدونیم چی میگیم ......دیگه نیازی به توضیح نداره ......
اما، ما که موندیم چه خبره، در هرصورت هر چیزی رو به کت و شلوار نجس اپوزیسیون به تن میکنیم، شاید یه عده خوششون اومد حرفامون به دلشون شیرین بود، آخه ما همیشه شیرین میزنیم ! ... هه
چندروز پیش یه فری استایل از هیچکس دانلود کردم که خیلی به دلم خوش اومد ....
"دنیا به چپم، همه میمیریم وقت، کمه نیمیگیم بس، بردگی بیگی رف، دسته بیل بیگیر دست، دمه گی میدیم نف
حواستو جمع میکنی به، برق رینگ میگی آه، اصل این تیریپ چند، دست به جیب میشی هست، مگه پیش بینیش سخت، اینکه برهنه میمیریم تهش
میگم حواستو جمع کن به راهت/ همواره؟ میگی
برنده چی میگی پس، رنده فرق داره داستانش با چرنده حرف، نزنن و میبینی کیه تو اوج
پولکی نیستم پس رو موج سوار نمیشم، نمیزاریم افه ما، پیام نداره نه، من باج نمیدم،
افتادم تک و دو ول ریختن از دو ور کردمشون دو در یه سری سه شد رفت، ها!، اینه هنر.."
لینک : http://dl.bia2rap7.in/Clip/Hichkas_Donya-Free-Style-In-Aus_MQ.wmv
ازش خوشم میاد حرفاش حقه ..... اگه چپ نره مثه بقیه ..... اگه یه روز رو واسه من و تو بخونه ، نه من و تو، میگیری که چی میگم ؟!
اگه نشه لیلا حاتمی، نشه اصغرفرهادی، نشه مخملباف، اگه نشه صادق هـ..... بگذریم ....
اینروزا این حرفا رو کسی نمیزنه، مردم از رسوایی میترسن، که یه جمعیت بهشون هجوم بیاره، مثه محمد (ص) ..... آخه ما عادت داریم میگیم "خدا با ماست" .... ولی به حرفامون ایمان نداریم !!
واسه آرامش ام غزلیات حافظ میخونم .... معجزه میکنه معرکه است .... مثه صدای جارو مامور شهرداری تو هوای گرگ و میش ..... صدای برگ ..... همون مرد نارنجی پوش، همون که از دردشان هیچی نمیدونیم .....
با رفیقام صمیمی نمیشم چون قبلی ها سابقه خراب بودن پشتمون رو خالی میکنن دریغ از اینکه نمیدونستن :
ما ز یاران چشم یاری داشتیم، خود غلط بود آنچه میپنداشتیم
داداش پستای جالبی زدی حال کردم باهاشون
چاکر